مرا ببخشید...

اگر نوشته‌هایم کودکانه‌اند، مرا ببخشید! ترجیح می‌دهم کودک بمانم! شاید در این دنیای کودکانه، حتی اگر شده ذرّه‌ای کمتر از فجایع دنیای امروز و وطن زخم خورده‌ام و جوانان پرپرشده‌ی کشورم مطلع شوم.

اگر حرف‌هایم از سر احساسند، مرا ببخشید! ترجیح می‌دهم که بااحساس باشم، تا اینکه در میانه‌ی سوگواری هم‌میهنانم، مستانه و بی‌احساس رقص پیروزی بکنم.

اگر برای نوشتن هر متن کوتاه، در هزارتوی دنیای مجازی مخفی می‌شوم مرا ببخشید! ترجیح می‌دهم که مخفی شوم و برای آزادی و حق از دست رفته خودم تلاش کنم، تا اینکه آشکارا حق مردم را بخورم، خون مردم را بر زمین بریزم، یا با شادی به خلق خدا دروغ ببندم.

اگر ناشناسم و گمنام مرا ببخشید! ترجیح می‌دهم ناشناسی باشم که مردم مرا به نیکی می‌شناسند، تا اینکه فرد مشهوری باشم که مردم بر سر هر کوی و برزن شعار سرنگونی من را سرمی‌دهند.

اگر نقاب به چهره می‌زنم و مبارزه می‌کنم مرا ببخشید! ترجیح می‌دهم که با نقاب برای حق و عدالت مبارزه‌کنم، تا اینکه بی‌نقاب و بی‌پرده تیشه به ریشه‌ی مردمم بزنند.

مرا ببخشید...

لامذهب‌‌ها من هم که محارب بودم، چرا فقط اون دو نفر رو اعدام کردید؟



بابا ما همه محارب بودیم و هستیم و خواهیم بود. عدالتتون کجا رفته؟! چرا فقط اونا رو اعدام کردید؟! پس بقیه‌امون چی می‌شن؟ نوبت ما کی می‌رسه؟ مرده‌شور خودتون و دستگاه قضایی و عدالتتون رو ببرن.

بعد از واردات سنگ‌قبر چینی، یهو می‌خوای قبر چینی هم واردکن!



سایت خبری هم‌میهن به نقل از رییس معادن کشور اعلام‌کرد که امروزه "سنگ قبر" هم از کشور چین واردات داریم. آگاهان زرتی پریدند وسط گفتند که با این وضعیتی که چین پیش‌می‌رود، و ما بلانسبت شما مثل یابو به دنبالش، تا چند وقت دیگر می‌توانیم کلیه مایحتاج خود را به صورت چینی‌الاصل، از همین بازار تجریش خودمان در تهران و از دیگر بازارها در اقسی نقاط کشور تهیه‌کنیم.

پس از واردات آفتابه و سنگ‌قبر چینی، حتماً به زودی شاهد واردات چاه خلا و قبر، خیابان و چاله‌چوله‌ی خیابان، آب و چاه آب و قنات، کویر و سله‌ی کویر، دیوار و شکاف دیوار، مانتو و چاک مانتو و دیگر انواع واردات‌کردنی و نکردنی‌‌ها، همراه با سولاخ و درزهای مربوطه‌ی چینی هم خواهیم‌بود (ای بی‌ادبا). آگاهان در پاسخ هارهار و تیرتیر شنودگان گفتند، صبرکن وقتی وارد کردیم اونجات سوخت، آب‌خنک چینی می‌خوای و بهت نمی‌دیم ببینیم، بازم می‌خندی یا نه!


پراکسی و خطرات استفاده‌ی سهل‌انگارانه از آن

برای روشن شدن خطراتی که در استفاده از پراکسی سرورها وجود دارد باید اطلاعات اندکی در مورد چگونگی کارکرد پراکسی سرورها داشته باشید. عمدتا پراکسی سرورها به دو دلیل عمده مورد استفاده قرار می‌گیرند:
  1. عبور از فیلترینگ
  2. دسترسی به صورت ناشناس به امکانات موجود در دنیای وب.
در هر دو صورت، وظیفه‌ی پراکسی سرور نقل و انتقال اطلاعات بین کاربر و سرور مقصد است. به این صورت که هر درخواست یا اطلاعاتی که از کاربر فرستاده می‌شود، توسط پراکسی سرور به سرور مقصد منتقل می‌گردد و بالاعکس. طبیعی است که اگر این پراکسی سرور خارج از محدوده‌ی فیلترینگ باشد می‌تواند اطلاعاتی را به شما منتقل کند که شما به طور معمول به آن دسترسی ندارید و اگر اطلاعات مربوط به هویت شما (مثلا IP Address) را به سرور مقصد منتقل نکند می‌توانید به صورت ناشناس به گشت و گذار بپردازید.

یک نکته مهم در مورد پراکسی‌سرورها این است که پراکسی سرورهایی که صرفا برای عبور از فیلترینگ استفاده می‌شوند، لزوماً هویت کاربر را مخفی نگه‌نمی‌دارند. به اینگونه پراکسی سرورها که اطلاعات کاربر را به سرور مقصد منتقل می‌کنند، پراکسی سرورهای شفاف (Transparent Proxy) گفته می‌شود. انواع دیگر پراکسی‌سرورها، گمنام (Anonymous Proxy) و فوق‌گمنام (High Anonymity Proxy) است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این نوع سرورها و انواع دیگر می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.

طبیعی است که بدون در نظر گرفتن این مورد و پیش‌فرض قراردادن این مطلب که اطلاعات مربوط به IP Address شما با استفاده از پراکسی مخفی خواهدماند اشتباهی بزرگ است. راه حل این مورد چک کردن پراکسی از طریق سایت‌هایی مثل این سایت است.

اما یکی از خطرات اساسی که ممکن است کاربران پراکسی را تهدید کند، سرقت اطلاعاتشان، مثل نام‌ کاربری و رمزعبور در سایت‌های مختلف، اطلاعات دقیق از گشت‌و‌گذار در اینترنت، و همچنین شنود کلیه مکالماتی نظیر ایمیل، توسط سرور واسطه یا همان پراکسی است. همانطور که گفته‌شد، تمام اطلاعات رد و بدل شده بین کاربر و سرور مقصد از پراکسی سرور عبورمی‌کند، که به سادگی می‌توان کلیه این اطلاعات را در پراکسی سرور کپی و نگه‌داری کرد. حس ناشناس‌بودن کابر ممکن است باعث‌شود که کابر بی‌پروا به هر گوشه‌ای سربزند و هر گونه اطلاعاتی را بدون در نظر گرفتن موارد امنیتی رد و بدل کند و این خود یکی از خطراتی است که ممکن است از استفاده نکردن از پراکسی در کشوری مثل ایران خطرناک‌تر باشد.

بنابراین شکی نیست که حتماً باید از پراکسی سرورهای شناخته‌شده و قابل اطمینان استفاده‌کرد و تا جایی که ممکن است از استفاده از پراکسی‌های ناشناخته پر‌هیز کرد.

نکته‌ی مهم دیگر این است برای رد و بدل کردن ایمیل و اطلاعات همواره از سایت‌هایی استفاده کنیم که انتقال اطلاعات در آن‌ها رمزنگاری شده‌باشد. این سرورها شامل سرورهایی می‌شود که آدرس آنها با HTTPS به جای HTTP شروع می‌شود. باید در نظر داشت که رمزنگاری اطلاعات به معنای امنیت کامل اطلاعات نیست چون هر رمزی ممکن است قابل گشوده‌شدن باشد، ولی بهرحال بهتر از آن است که این اطلاعات بدون رمز رد و بدل گردد.

برای مثال در GMAIL در قسمت تنظیمات

Settings--> General-- Browser Connection--> Always use https

را انتخاب کنید.

امیدوارم که این مطلب مورد استفاده عزیزان قرار گرفته باشد.

ری شهری: بیاید از کودتاچیا شهید بسازیم!



محمد محمدی ری شهری، نماینده سابق رهبر ایران و سرپرست حجاج این کشور، گفت "هنر نیست که از یک خانواده شهید، کودتاچی بسازیم، بلکه هنر آن است که از یک کودتاگر شهید بسازیم." وی دقیقا مشخص نکرد که منظورش از کودتاچی الفنون و دار و دسته‌اش و همچنین یه خری با پسرش است، یا اینکه ایشون هم مخالفان دولت کودتاچی محمود نفتی را کودتاچی می‌دانند.

مسوولین گفتند اگه منظورت دوّمیه است، داداش مثکه خواب بودی تا حالا! فکر کردی این همه توپ و تفنگ و گوله کف خیابون واسه چیه؟ واسه اینه که از مخالفان شهید بسازیم دیگه. اتفاقاً این مورد بسیار موفق بوده و شهدایی از قبیل ندا و سهراب و روح الامینی و غیره ساخته شده‌اند. در واقع دولت دهم یکی از موفق‌ترین دولت‌های بعد از جنگ، در ساخت شهید بوده است. و این هم در آمارهای دولتی و هم در آمارهای غیر دولتی آشکار است. اسنادش هم علاوه بر وزارت کشور، تو یوتیوب موجوده. این دولت مفتِ خر است که حتی در روز عاشورا توانسته از مخالفین شهید بسازد و فرهنگ شهادت را زنده‌کند.

امّا بایستی خاطر نشان کرد، که اگه منظور ایشان این است که از الفنون یا یه خری و بچش شهید بسازیم، برو کشکت رو بساب! الکی هم صابون به دلت نزن؛ چون اولا، صابون مال اینه که به دستت بزنی نه به دل. دوماً، اینا خودشون سردسته شهیدسازان هستند. سوماً، تهش ممکنه اینا جخت به هلاکت برسند ولی عمراً به شهادت نمی‌رسن.

چه می‌خواستیم و چه شـُــــــــــد!



نوشتن طنز هم در این شرایط دشواریهای خودش رو داره. اینکه بتونی به مشکلاتی که اشک همه رو در میاره بخندی خیلی قدرت و توان می‌خواد. اینکه بتونی ریخته‌شدن خون هموطنان رو نظار‌ه‌گر باشی و بعد خنده‌های وقیحانه‌ی حکومتی‌ها رو نگاه‌کنی، و بعد بخوای یه جک از توش در بیاری که یک خنده‌ی حتی تلخ بر لب خواننده‌ای بنشونه تقریبا کاری غیرممکنه. کاری که می‌بینیم، بزرگان این امر رو هم کمی از پادرآورده. طنزنویس بزرگی چون نبوی رو می‌بینیم، که گاه و بی‌گاه در ستون طنز متنی جدی می‌نویسه. گاهی نوشته‌های طنزش اشک به چشم آدم میاره تا خنده بر لب. یا کسی مثل رضایی چند روزی هست که ترجیح می‌ده که کلا طنز و جد ننویسه.

در عین شکوه بعضی پیروزی‌ها، یک جور غم همه رو فراگرفته. شاید هم فقط من و اطرافیانم باشیم. شاید باید حرف بهنود رو قبول‌کرد، که ما حتی اگر این جنگ روببریم، قرار نبود که اینجوری ببریمش. همه ی ما می‌خواستیم که آزادی بیان، مملکتی آباد، دولتی پاسخگو، آرامش و آسایش، شکوفایی و سرافرازی و هزاران چیز زیبای دیگه، همه به نوعی از صندوق رای در بیاد. می‌خواستیم که به نظر و خواسته مردم احترام گذاشته‌بشه. می‌خواستیم که مردم حق انتخاب داشته‌باشند. می‌خواستیم مردم خودشون گزینه‌هاشون رو انتخاب‌کنن نه اینکه کسی براشون این کار رو انجام‌بده. نمی‌خواستیم خون جوانان بی‌گناه بر زمین بریزه. نمی‌خواستیم که هموطنانمون به روی همدیگه سرخ بشن. نمی‌خواستیم، هموطنی در قالب لباس‌شخصی به جون هموطن دیگه‌ای بیفته. نمی‌خواستیم که نظامی‌هامون که قراربود از این مرز و بوم در برابر بیگانه دفاع‌کنند، گلوله نثار هموطنشون کنن. نمی‌خواستیم یه روز سرود شادی سر بدیم که امروز مردم نیروهای نظامی رو از پا درآوردند. همه‌ی آرزومون برابری و آزادی همه اندیشه‌ها در این مملکت بزرگ بود. به خدا جا برای هممون بود... به خدا همه می‌تونستیم کنار هم باشیم... چرا یه سری از خدا بی خبر فقط برای منافع شخصیشون این همه زیبایی‌ها رو به گند کشیدند؟! هنوز نمی‌فهمم که چرا باید پاسخ سکوت مردم که حتی دهانشون رو دوخته‌بودند با گلوله بدن.

وقتی که خشم بی‌اندازه رو در چهره‌ی بعضی دوستان می‌بینم، دلم می‌شکنه. ما دنبال این نبودیم. ما دنبال آرامش بودیم. بیداری بزرگی در جامعه ایجاد شد، و هر بهایی ارزش این بیداری رو داشت. اما ما به دنبال آرامش و آسایش در جامعه بودیم. ما به دنبال ایرانی سربلند بودیم. چی شد؟ به کجا رسیدیم. امیدوارم که این جریان‌ها آخرش خوب باشه. امیدوارم که زندانی‌هامون آزاد بشن و نتیجه فداکاری‌ها و سختی‌هاشون رو ببینن. امیدوارم که خون جونامون که کف خیابون ها به زمین ریخته‌شد بارور بشه و درخت آزادی بار دیگر به بار بشینه.

امیدوارم که این بار اشتباهات گذشته رو تکرارنکنیم. امیدوارم که بداخلاقی جای برادری‌هایی که بین ایرانیان هست رو نگیره. امیدوارم که بیشتر از اینکه به فکر انتقام باشیم، به فکر ساختن جامعه‌ای نیکو باشیم.  (این آرزوها ادامه دارد...)

ریشه‌کن کردن فقرا و بیکاران!



امروز الفنون گفت "به شما تضمین می‌دهم ظرف سه سال در ایران نه یک بیکار پیدا خواهدشد و نه یک فقیر!" آگاهان گفتند که منظورش این بوده که با این وضعی که داریم، اگه کسی دولت زورکی دهم رو، با اون خری که با پسرش اینو سرکار آورد، رو دک نکنه، تا سه سال دیگر بیکارها و فقرا یا از گرسنگی تلف خواهند شد، یا کف خیابان دچار وانت‌سواری‌شدگی خواهندشد، یا به صرف تیرهایی که نیروی انتظامی تفگش رو نداره دعوت می‌شن و یه چیزیشون میشه، یا اینکه از پل می افتن پایین، یا میرن زندان به جرم محاربه میشن... ببخشید اعدام میشن، و یا اینکه اگه بتونن یه پول‌-مولی جورکنن از ایران در می‌رن.

احتمال دیگری که آگاهان دادند، این است که نامبرده قصد دارد همه‌ی فقرا و بیکاران را سر به‌ نیست کند، فلذا دیگر آن موقع یکیشون هم پیدا نخواهدشد.

آگاهان همچنین گفتند که نظر این ابله یه ایراد اساسی داره و اون اینه که در نظر نگرفته که بقیه مردم که وضعشون بدک نیست تا اون روز، که ایشالله خدا صد سال نیاردش، فقیر و بیکار میشن. احتمالا جواب این مورد اینه که با اصلاح قانون انتصابات و مادام العمر شدن الفنون، این مشکل هم مثل مشکل قبلیا حل می‌شه.

ترورهای زنجیره‌ای و دیکتاتورهای زنجیری!


چند صباحی بود که تروریست‌های عزیز دست از ترکوندن عراق و فلسطین و اسراییل و افغانستان ورداشته‌بودند. نه اینجا خرتوخر بوده، بقیه دنیا آروم شده بوده. نه اینکه فکر کنی بر و بچز از عراق و افغانستان و لبنان فراخوانده‌شده باشن ایران برای کتک‌کاری و تیر اندازی هــــا! نه! همینجوری اتفاقی بوده. میگن سرجمعِ خرتوخریِ دنیا در هر زمانی ثابته. هر جا بیشتر خرتوخر شد، بقیه جاها آروم‌تر میشه.

لابد الانم می‌خوای فکر کنی که برو بچ که از خارجه برای خدمت به وطن آمده‌بودن، این چند روزه کسی نبوده کتک بزنن، حوصله‌اشون سررفته، واسه تفریح دارن اینور اونور ترقه در می‌کنن، ثواب هم داره، باعث شادی خر یا خرها هم میشه. (همون اثر تیتاب رو داره)

ولی به گفته خبرگزاری‌‌های میلی موضوع از این قراره که روزبه‌روز به روحیه شهادت‌طلبی طرفداران نظام افزوده می‌شه. اما ننجون مهدی هم می‌دونه که مرگ خوبه، اما واسه همسایه. حالا از قدیم هم گفتن شهادت واسه کی خوبــــــــــــه؟ آها! واسه هرکی که پوست سبزه داشته باشه، یا اینکه به سبزها وصل باشه. بعدش هم معلوم می‌شه که بسیجی بوده تا دماغ یا یه جای دیگه همتون بسوزه.

مسوول این شهادت‌ها کیه؟ انجمن پادشاهی که سبزها رو راهنمایی می‌کنه. شعار سبزها چیه؟ جمهوری ایرانی؟ مرگ بر دیکتاتور؟ اینا معنیش چیه؟ پادشاهیه. اوج دموکراسی در پادشاهی خلاصه می‌شه که حکومت از این پادشاه به فرزند بزرگش منتقل بشه. این شعارها یعنی فمینیسم. نمی‌فهمید؟

بابا مدرک دارن. سایتش هم موجوده. سایت زدن هم که خیلی سخته. باید عضو انجمن سلطنتی باشی. همه می‌‌دونن چقدر سخته. اصلا اینجوری نیست که هر ننه قمری بتونه سایت بزنه. اگه الکی و سکینه‌خیاری بود که الان دفتر ا.ن سایت داشت، رجانیوز سایت داشت، فالس نیوز سایت داشت. اینجوری نیست که. باید آلت قدرت دستت باشه.

از شوخی بگذریم، این یه مشت آدمکش و خل‌وچل و چماق به دست و هفت‌ به دست و مواد منفجره نمی‌دونم به اونجا (بی‌ادبا من جاش رو نمی‌دونستم، شما باید فکر بد کنید؟) رو بگیرن زنجیر کنن. اگه هرچی قتل و ترور زنجیره‌ایه تعطیل نشد شما بیاید تف بندازید تو صورت هر خری یا پسرش که خواستید.

مرتضوی رو قربونی کردیم. حالا بودجه رو بیا بالا!


در گزارش مجلس در رابطه با کهریزک مخوف آمده‌است: مرتضوی دلیل انتقال بازداشتی‌ها به کهریزک را ظرفیت نداشتن اوین عنوان کرده. وی پس از این که مسوولین اوین گفتن خیلی هم ما جا داشتیم، ... خورده که گفته ما جا نداریم، گفت که منظور از کمبود ظرفیت اوین، ظرفیت نداشتن مسولان اوین برای ضرب و شتم کافی زندانیان و اغتشاشگران بوده‌است نه جا برای نگهداری بازداشتیان.

همچنین در این راپورت آمده است: "با حضور مجدد در بند 209 زندان اوين، هيات با دو تن از زندانيان آقايان قوچاني و چوبينه در خصوص وضعيت زندان و نوع تعامل ماموران و ضابطين گفت‌وگوي مفصلي نمود. بيشترين نگراني آنان در خصوص بلاتكليفي‌شان در زندان بود." آقایان خیلی نگران بودند که بالاخره اعدام میشوند یا آزاد یا حبس ابد. آنها ابراز کردند که ضرب و شتم‌ها و توهین‌ها اصلا فراتر از انتظار نیست و در حدی نیست که نگران‌کننده باشد.

در این گزارش آمده که لیستی از اسامی 69 نفر از کشته‌شدگان حوادث اخیر از جانب دو کاندیدای معترض دریافت کرده‌اند. البته به غیر از این لیست که به سلط زاباله انداخته‌شده، تا روز تنظیم این گزارش چیز دیگری را از آنان دریافت نکردیم. البته گفته نشده که کسی به آنها چیزی نداده، یا آنها چیزی نگرفته‌اند. ولی گفتند که شایان ذکر است، اگر گرفتیم این بار آن را در دَلّه آشغالی می‌اندازیم نه سلط زباله. خودمان چلاق نیستیم که این‌ها به ما لیست بدهند. لیست همه‌ی این محاربین و همه فک و فامیلشان را خودمان داریم.

در نتایج این تحقیقات آمده است:

1- بازداشتگاه کهریزک در ابتدا به منظور نگهداری اراذل و اوباش خطرناک و متجاوزین و افرادی از این دست در نظر گرفته شده بوده. البته گویا متن قانون دقیقاً مشخص نکرده بوده، که باید این افراد را در کهریزک بازداشت کنند یا استخدام. فلذا چون در این دولت اصل بر مهرورزی بوده این افراد را استخدام کردند. اینگونه بود که وقتی آن بازداشتی‌های بیچاره را به کهریزک بردند آن فجایعی رخ داد که حتی باعث شد دل رهبر هم بدجور درد بگیرد! و اگر سفارشات آن بزرگ فرزانه نبود، ما الان داشتیم به جای این گزارش، هر کسی که نصف حرفای این گزارش را می‌زد، به جرم محاربه آماده‌ی اعدام در پنج روز می‌کردیم. (تضمینی، با امضای شخص حسینیان.)

2- در مورد کشته شدن مرحومان جوادی فر، روح‌الامینی و کامرانی، موضوع مننژیت مردود است و دلیل اصلی، کم‌طاقتی این افراد در برابر ضرب و شتم ذکر شده‌است. نه اینکه ضرب شتم بد بوده باشدهــــــــــــــــــــــا! نـــه! آن‌ها خودشان کم‌طاقت بودند و اصلا طاقت ضربه مغزی را نداشتند.

3- در خصوص مساله آزار جنسی زندانیان با آقای کروبی مفصلا صحبت شد. ایشان مدعی شدند که چهار نفر از شاکیان مستقیماً به وی مراجعه کرده‌اند. وی در مقابل این سوال که "آیا مساله تجاوز قطعی است و آیا شما دقیقاً جای تجاوز به این افراد را دیدی؟" الکی قاطی کرد و برآشفته‌شد. نمی‌دانیم چرا ایشان اینقدر بی‌جنبه هستند و حاضر نیستند دو تا سوال ساده را جواب بدهند.

پیشتر در گزارش آمده، که این زندان محل نگهداری "اراذل و اوباش خطرناك و هتك‌كنندگان به نواميس مردم، متجاوزين به عنف و غیره" بوده. در این حالت یک سوال ریاضی به ذهن می‌رسد: 147 نفر از بازداشتی‌های اغتشاشات در جوار 30 نفر از دیگر افراد این زندان، در 70 متر جا نگهداری می‌شدند. پیدا کنید تعداد فردخطرناک در هر متر مربع را. همچنین مطلوب است که اگه یکم عقلتان رسید، پیدا کنید شخص یا اشخاص نوشابه فروش را! همچنین مطلوب است سهم هر زندانی از اغتشاشگران.

4- در زندان اوین هیچ موردی مبنی بر اذیت و آزار غیرقابل تحمل و همچنین زندانی کم‌طاقت یافت‌نشده. از آنجا که همه نمایندگان فیلسوف هستند، می‌دانند که ندیدن، دلیل خوبی برای نبودن است. حتی اگه خلافش ثابت شود.

5- این گزارش ضمن معرفی کردن مرتضوی به عنوان گوشت قربانی، از کلیه برادران زحمتکش نیروی انتظامی که فرامین را به خوبی اجرا می‌کنند، حتی اگر مبنی بر قتل و غارت و شکنجه باشد، نهایت تشکر و قدردانی را دارد. در این بازدیدها مشخص شد، که ابزار کافی برای کتک‌کاری با اغتشاشگران و تادیب آنها وجود ندارد. همچنین بچه‌های نیروی انتظامی که به این خوبی همه را کتک زده‌اند تا بمریند، به اندازه کافی پول نگرفته‌اند. بنابراین از دولت و مجلس تقاضای بودجه کافی، حداقل دو سه میلیارد تومنی، برای خرید ادوات کتک‌کاری و تادیب که منجر به مرگ نشود و پول پاداش برای ماموران نیاز است. واضح است که اگر زندانی بمیرد دیگر نمی‌تواند خوب شکنجه شود و اعتراف کند که از تلوزیون پخش کنیم. لذا خرید این ادوات ضدمرگ بسیار ضروری است، که دیگر موجب وهن نظام نشود و باعث آبرومندی نظام شود.

6- این کمیته می‌خواهد که سایر زندان‌ها، همه زیر نظر سازمان زندان‌ها باشد که دیگر گندش در نیاید. اگر کهریزک مثل اوین زیر نظر سازمان زندان‌‌ها بود، هر کس کتکش را می‌خورد، راضی هم بود و تنها نگرانی‌اش از آخر عاقبتش در روز دادگاه بود و چه بسا که خود در دادگاه طلب حکم شریف اعدام در پنج روز می‌کرد.

7- کمیته معتقد است که اطلاع رسانی ناقص بوده و خانواده‌ها سردرگم شده‌اند. لذا در آینده هر چه زودتر آبِ‌پاکی روی دست خانواده‌ها ریخته‌شود که بچه‌شان زندانی سیاسی شده نه چیز دیگر. الکی هی امیدوار نباشند که شاید تصادف کرده‌باشد، مرده‌باشد و نگران این نباشند که نکنه زندانی شده‌باشند. این امر از این نظر نیز مفید است که خانواده‌ها می‌توانند زودتر 700 میلیون را جورکنند. که این امر در کمیته‌ی اقتصادی مجلس به صورت مبسوط مورد بحث قرار گرفته‌است.

8- چند وقت یه دفعه به زندان‌ها سر بزنیم که کم و کاستی نداشته‌باشند و همچنین اگر گندی در حال وقوع است، آن را بین بقیه زندان‌ها پخشش کنیم، که از کنسانتره‌شدن بوی گند در محل جلوگیری شود.

در پایان باید گفت که اگر چه مرتضوی یکمی بنده خدا مقصر بود و شیطون گولش زده بود، ولی مقصر اصلی همانا همان دو کاندیدایی هستند که بیخودی شلوغش کردند و نیروی کم‌طاقت به زندان‌ها اعزام کردند.

کلام نگارنده: تف تو روح هرچی آدمه که ریختن خون مردم بی‌گناه و شکنجه شدن افراد براش فقط یه واقعه است. به قول بچه‌ها گفتنی، مملکته داریم؟

تو رو جان عزیزت، منشور کورش که هیچی، آفتابه‌ی فتحلی‌شاه رو هم تو این شرایط پس نفرستیدا!


حمید بقایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی ایران اعلام کرده که منشور کوروش فعلا به ایران نمی آید ولی " قطعا به ایران خواهد آمد." اول بگم که اگه شما دعوتش کنید مطمان باشید که نمیاد. مگه مغز خر خورده که بیاد ایران؟!

-کی؟

-منشور کورش دیگه بابا. معلومه که نمیاد ایران. فعلا که همه از ایران فراری‌اند.

-منشور که آدم نیست؟!

-اینو منو تو می‌فهمیم عزیزمن. حمید بقایی اینا که نمی‌فهمن مجیدجان.

حالا ببین من کی بهتون گفتم. جان حسن‌ما، مایکل شما، یه وقت این خبط رو نکیند این منشور کورش رو پس بفرستیدا! بابا این منشور شونصدهزارساله از کورش باقی مونده، یه وقت خر نشید بفرستیدشا. یهو ممکنه یکی به این احمدگودزیلا (خاتمی سابق) یا اون یکی علم الهادی‌هدا کجایی بگه، کورش مادرمرده رو این چی نوشته، اونوقته که با چماق و باتوم این منشور بیچاره رو خورد کنند، یا یه وقت دیدی هوس کردن روش وانت سواری کنند، بعدشم دنده عقب تمرین کنند.

از اون بدتر یه وقت ممکنه هوس زیارت کورش هم بسرشون بزنه برن با کلنگ اونجا رو هم خراب کنند که حرفای غربی‌ها رو تکرار کرده و هی حقوق بشر، حقوق بشر کرده. یکی نیست به اینا بگه که حقوق بشر رو سر برج میدن. اگه قبل انتصابات ریاست جمهوری هم باشه، تشویقی هم می‌دن. حالا تو هم اگه آدم یا بشر هستی، برو سر برج بیا! کسی تو ایران به این حرفای صهیونیستی نیاز نداره.

از شوخی که بگذریم، اگه به این احمداینا، منشور که هیچی، آفتابه‌ی نقره هم که هیچی، آفتابه پلاستیکی فتحعلی‌شاه رو هم بدی، ناغافل ممکنه به جرم سلطنت طلبی برانداز، به جای طهارت گرفتن باهاش یه کار دیگه‌ای بکنن. بی‌ادب هم خودتون هستید! من منظورم این بود که افتابه رو ببرن نوشابه بهش بدن.

از اینا که بگذریم، بعید می‌دونم که اینا تفاوت دقیق منشور با سوسیس بندری رو درک کنند.

به نظر نگارنده‌ی این سطور تنها چیزی که می‌شه به اینها داد که رَم‌نکنند، فقط تیتاب است. همانطور که همگان می‌دانند، خر فقط با تیتاب حال می‌کند و بس.

کار خدا رو می‌بینی؟ نوشابه رو می‌دن به آفتابه، تیتابش رو خودشون می‌خورن! به قول بر و بچ، مملکته که داریم؟!



فردا حسین شریعتمداری گفت: ای کسانی که می‌گویید محارب هستید! من هم یک شیره‌ای هستم!


حسین شریعتمداری، سردبیر کیهان فردا در روزنامه‌ی خود نوشت: عده‌ای از افراد خودفروخته و مزدور امریکا و صهیونیست در اینترنت دوره افتاده‌اند و اعتراف به محاربه می‌کنند. وی گفت اگر شما تظاهر به محاربه می‌کنید، بنده واقعاً شیره‌ای هستم.

وی تصریح کرد کسانی که وانمود به محاربه می‌کنند، با اعمال زشتشان خودشان را نشان دادند و مردم در یوم الله 22 بهمن دو ماه آینده، با حظور میلیونی نشان دادند که این افراد دروغ می‌گویند و محارب نیستند. وی در سرمقاله‌ی 22 بهمن خود که فردا منتشر می‌شود تصریح کرد که این افراد از صهیونیست و امریکا و بی‌بی‌سی و وُوا (VOA) پول دریافت کرده‌اند که به دروغ بگویند محارب هستند. فلذا به دلیل این دروغگویی‌های آشکار مصداق بارز محارب هستند و حکمشان اعدام است.

وی گفت که موسوی و کروبی با تاسی به فردی به نام محمّد که ادعای پیامبری داشته‌است، قصد براندازی نظام را دارند. سردبیر روزنامه‌ی کیهان گفت که تاریخ تکلیف محمّد و بستگانش را مشخص کرده که از خط ولایت فقیه خارج شده بودند. افراد ولایتپذیری چون یزید بن معاویه به خوبی به یکی از نوادگان این فرد نشان دادند که ایستادن در مقابل نظام چه بهای سنگینی دارد. او گفت که نمی‌داند چرا این افراد از تاریخ درس نمی‌گیرند!!!!!!

همچنین گفت محمّد یکی از سران فتنه است و در یک کتابی که ادعا می‌کرده که از جانب خداست، گفته که باید به یهودی و مسیحی و زردشتی احترام گذاشت. همانطوری که بر همه‌ی پیروان ولایت آشکار است مردم صهیونیست همه یهودی هستند و امریکایی‌ها یا یهودی هستند یا مسیحی. زردشتیان هم که در ایران تکلیفشان معلوم است!!!!! شریعتمداری که به علامت تعجب‌های متعدد علاقه‌ی شگفتی دارد (عده‌ای عقیده دارند که او علاوه بر علامت تعجب که دراز است، به بافور، باتوم، چماق و چیز‌های دیگر که دراز هستند هم علاقه دارد)، گفت که چرا یک همچین فردی که آشکارا از اسراییل و آمریکا همایت می‌کند حرفی از بهایی‌ها نزده؟!!!!!!! برای اینکه نمی‌خواسته که اهداف براندازانه‌اش مشخص شود. پس حتماً برانداز خاین به ولایت بوده است. میرحسین موسوی هم که از همین خانواده است و دایم سنگ او را به سینه می‌زند.

وی گفت که این شخص دوازده نفر از خاندان خود را پیش‌پیش و بدون نظر مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان، به امامت معرفی کرده‌ است. ولی از آنجا که خداوند همیشه با مردم ایران است، حتی یک بار هم اسمی از امام خمینی و مقام عظمای ولایت نیاورده است. این خود نمودی آشکار از کینه‌ی این خانواده از نظام و قانون اساسی است. وی گفت سالیان دراز این خانواده بر مردم و مسلمانان تصلی کامل داشتند و امروز نفر دوازدهم آنها هم برای فتنه کردن در کار نظام فراری است. سردبیر کیهان افزود، اگر فتنه‌گر نیست و از سران اغتشاش نیست، چرا پنهان شده است و خود را به دستگاه قضایی معرفی نمی‌کند و دست از این همه لجاجت بر نمی‌دارد؟!!!!!!!!!!!

حسین شریعتمداری در ادامه گفت که وضعیت من از قبل روشن بوده و هست. بنده و دوستانم و دیگر بازپرسان غیور شیره‌ای هستیم. اینکه امروز می‌گویند برادران ما غلدرهای سبز را کتک‌ زد‌ه‌اند دروغی شاخ دار است که هر انسان آزاده‌ای آن را می‌فهمد. همه می‌دانند که هیچ شیره‌ای چیزی سنگین تر از بافور بلند نکرده، چه برسد به اینکه باتوم بدست بگیرد و سبزهای گردن کلفت را بزند.

وی گفت که این براندازان لجنی هرچه زودتر تسلیم عدالت و چوبه‌ی دار شوند بهتر است، بلکه این چوبه‌ی دار کفاره‌ی گناهان آن‌ها قرار گیرد!!!!!!